- معالجه کردن
- بیشازنیدن درمان کردن شکردن علاج کردن درمان کردن مداوا کردن: او را باندرون دامغان بردند که معالجه کنند
معنی معالجه کردن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
معالجه کردن: و از هرسه عالم داروها برگزید و خود را بدان معالجت کرد
کوش کوشیدن، گزافیدن مکاسیدن کوشش بسیار کردن جهد بلیغ کردن: ضرابیان در تجدید زر و منافع ضرابخانه مبالغه میکردند، افراط کردن زیاده روی کردن
مخالطت کردن: هرآن کسی را که با اهل شرع مخالطه کرده باشد
باز نگریستن، باز خواندن، بررسی کردن بدقت نگریستن در چیزی برای و قوف بدان: پس از مکه بهندوستان آمد و حال مطالعه کرد، خواندن کتاب یا نوشته ای و فهمیدن آن
آشتی کردن پیمان آشتی بستن
باز جستن طلب کردن چیزی یا حق خود را از کسی، بازخواست کردن
عشقبازی کردن
واهر گراندن بغلط انداختن یکدیگر.} ، اول مرتبه بعضی از حکام ولایات و سر کردگان مغالطه خواهند کرد) (منشات قائم مقام. چا. قائم مقامی 154)
بیمار دیدن بیماری جستن، به چشم دیدن
چیزی را با چیزی عوض کردن
در آغوش کشثیدن در آغوش گرفتن
Compromise
Deal, Transact
negociar, transacionar
estudar
comprometer-se
behandeln, abwickeln
studieren
einen Kompromiss finden
handlować, dokonywać transakcji
uczyć się
iść na kompromis
идти на компромисс
иметь дело , совершать сделку
учиться
мати справу , укладати угоду
вчитися
йти на компроміс
handelen, transacteren
studeren
compromitteren
tratar, transaccionar
estudiar